English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
output area U ناحیه خروجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
non equivalence function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
district U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
areas U ناحیه
subregion U ناحیه
demesne U ناحیه
realm U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
shires U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
shire U ناحیه
zone U ناحیه
zones U ناحیه
sector U ناحیه
realms U ناحیه
sectors U ناحیه
proclimax U ناحیه
districts U ناحیه
wards U ناحیه
ward U ناحیه
range U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
region U ناحیه
regions U ناحیه
ranged U ناحیه
ranges U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
output area U ناحیه
reach U ناحیه
situs U ناحیه
baffle area U ناحیه کور
the abdominal region U ناحیه شکم
audio range U ناحیه صوتی
zones U منطقه ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
touch spot U ناحیه بساوشی
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
boom swing U ناحیه لرزش
two phase region U ناحیه دو فازی
pyramidal area U ناحیه هرمی
zone U منطقه ناحیه
active area U ناحیه فعال
arid area U ناحیه خشک
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
recording eara U ناحیه ضبط
residential area U ناحیه مسکونی
scan area U ناحیه پیمایش
sciatic U ناحیه چاربند
sector commander U فرمانده ناحیه
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
silva U ناحیه جنگلی
district U ناحیه نظامی
storage area U ناحیه انبارش
lumbar U ناحیه کمر
regionalism U ناحیه گرایی
area search U جستجوی ناحیه
radius of action U ناحیه رانندگی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
territorialization U ایجاد ناحیه
telephone area U ناحیه اتصال
terrain U زمین ناحیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
suppressor area U ناحیه بازدارنده
range of adjustment U ناحیه تنظیم
range of storke U ناحیه ضربه
districts U ناحیه نظامی
climatic region U ناحیه اقلیمی
indifference zone U ناحیه خنثی
forbidden zone U ناحیه ممنوع
measuring range U ناحیه ی سنجش
fixed area U ناحیه ثابت
motor area U ناحیه حرکتی
part U سهم ناحیه
edge zone U ناحیه لبه
naval district U ناحیه دریایی
depletion layer U ناحیه تخلیه
regions U ناحیه عملیات
frequency region U ناحیه فرکانس
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
input area U ناحیه ورودی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
littoral U ناحیه ساحلی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
heat affected zone U ناحیه پیوند
goldfield U ناحیه زرخیز
gold field U ناحیه زرخیز
genital zone U ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
regions U ناحیه نظامی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
common area U ناحیه مشترک
region U ناحیه نظامی
slum U ناحیه فقیرنشین
slums U ناحیه فقیرنشین
region U ناحیه فضا
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
overflow area U ناحیه سرریز
critical area U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
oral zone U ناحیه دهانی
depletion area U ناحیه تخلیه
regions U ناحیه فضا
dead space U ناحیه کور
region U ناحیه عملیات
critical region U ناحیه بحرانی
Sept U ناحیه محصو
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
papa U پاپ کشیش ناحیه
climates U ناحیه اوضاع جوی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
local area network U شبکه ناحیه محلی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
papas U پاپ کشیش ناحیه
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
climate U ناحیه اوضاع جوی
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
space charge U ناحیه بار فضا
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
long wave range U ناحیه موج بلند
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
naval district U ناحیه عملیات دریایی
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
zones U ناحیه دسته بندی
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
delinquency area U ناحیه بزه خیز
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
coal field U ناحیه زغال خیز
zone U ناحیه دسته بندی
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
drilling range U ناحیه مته کاری
rimland U حومه ناحیه مرکزی
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
shielding region U ناحیه حفافت کننده
catchment area U ناحیه تحت پوشش
coalfields U ناحیه ذغال خیز
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
coalfield U ناحیه ذغال خیز
mesogaster U معده بند ناحیه ناف
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
weaker U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com